در نگاه اول، مشاوران کسبوکار افرادی بهنظر میرسند که همیشه در حال توسعه، تغییر، و خلق مسیرهای جدید برای دیگران هستند. اما پشت این ظاهر حرفهای، بسیاری از ما در ناحیههای امنی گیر میافتیم که ممکن است رشد حرفهای، اثرگذاری و یادگیری واقعی ما را مختل کند.
مشاور شدن، پایان مسیر یادگیری نیست. اتفاقاً آغاز سفری است که باید در آن بارها از ناحیه امن خود خارج شویم. در این مقاله، با ۱۲ ناحیه امن رایج که مشاوران در آنها گیر میکنند آشنا میشویم و بررسی میکنیم که چرا و چگونه باید از آنها عبور کنیم.
۱. پنهان شدن پشت مدلها و ابزارهای شناختهشده
بسیاری از مشاوران عاشق چارچوبهای آمادهاند: بوم مدل کسبوکار، SWOT، ۷S، ماتریس آنسوف و غیره. این ابزارها احساس حرفهای بودن میدهند، اما استفاده بیوقفه و خشک از آنها باعث میشود مشاور بهجای خلق راهکار، به مجری اسناد تکراری تبدیل شود.
عبور از ناحیه امن: خلق یا سفارشیسازی مدلها برای هر پروژه. بررسی بافت، ظرفیت سازمان و طراحی ابزارهایی که برای آن مشتری خاص ساخته شدهاند.
۲. اجتناب از گفتوگوی مستقیم درباره نارضایتی مشتری
هیچ مشاوری دلش نمیخواهد بشنود که مشتری ناراضی است یا جلسات برایش مفید نیستند. اما همین ترس باعث میشود فرصت اصلاح و رشد از بین برود.
عبور از ناحیه امن: باز کردن گفتوگو با این جمله: «دوست دارم بدونم آیا تا اینجا جلسات براتون مفید بوده؟ اگر جایی هست که باید بهتر عمل کنم، خوشحال میشم بشنوم.»
۳. پرهیز از پروژههای بدون ساختار
مشاوران اغلب عاشق پروژههای منظم، تعریفشده و با دامنه مشخص هستند. اما بسیاری از کسبوکارهای واقعی، آشفته، بیبرنامه و غرق در بحراناند.
عبور از ناحیه امن: پذیرش این که در هرجومرج نیز میتوان ارزش آفرید. تبدیل بینظمی به مسیر. خلق نظم از دل آشوب، همانجاست که مشاور واقعی متولد میشود.
۴. کار نکردن با مدیران سختگیر، بدبین یا کنترلگرا
مدیرانی که بهراحتی اعتماد نمیکنند، با مشاور جر و بحث میکنند یا همیشه در موضع شک قرار دارند، ممکن است دافعه ایجاد کنند. اما اغلب همین افراد هستند که بیشترین نیاز به مشاور دارند.
عبور از ناحیه امن: پذیرفتن پروژه بهعنوان میدان رشد شخصی. کار با مدیران سخت تمرین عمیق صبوری، شنیدن فعال، مدیریت تعارض و ساخت اعتماد تدریجی است.
۵. مشاوره بدون ورود به اجرا و پیادهسازی
بسیاری از مشاوران ترجیح میدهند گزارش بنویسند، نسخه بدهند و از دور نظارهگر اجرای آن باشند. اما اجرا، جایی است که واقعیتها آشکار میشوند.
عبور از ناحیه امن: درگیر شدن در اجرا، طراحی چکلیست، همراهی با تیم اجرایی، بازبینی اثربخشی اقدامات و پذیرش مسئولیت نتیجه.
۶. فقط کار کردن در حوزه تخصصی خود
اگر همیشه فقط با پروژههایی کار میکنید که دقیقاً در حوزهی تخصصیتان هستند، احتمالاً دارید رشد خود را محدود میکنید. رشد واقعی در مواجهه با چالشهای ناشناخته رخ میدهد.
عبور از ناحیه امن: پذیرش پروژههایی که ۶۰ تا ۷۰ درصدش را بلدی، اما برای بقیه باید تحقیق و یادگیری کنی. اینها همان پروژههایی هستند که برند مشاورهای تو را توسعه میدهند.
۷. پنهان شدن از مسائل انسانی و احساسی سازمان
مشاوران معمولاً دوست دارند به مسائل استراتژیک، فرآیندی یا مالی بپردازند. اما بخش عمدهی شکستها در سازمانها، از تعارضهای انسانی، مسائل عاطفی و عدم درک متقابل ناشی میشود.
عبور از ناحیه امن: کار روی روابط انسانی، شناخت فرهنگ سازمانی، و ورود به تعارضهای تیمی برای حل آنها. این مهارت، سازمان را نجات میدهد و مشاور را متحول میکند.
۸. نداشتن مربی یا کوچ برای خودت
بسیاری از مشاوران چون دیگران را راهنمایی میکنند، احساس میکنند نیازی به راهنمایی ندارند. اما هیچکس نباید بدون بازتاب و بازبینی، مسیر حرفهایاش را ادامه دهد.
عبور از ناحیه امن: داشتن کوچ، مربی یا مشاور برای خودت. کسی که نقاط کور، خطاهای رفتاری و فرصتهای پنهانت را نشان دهد.
۹. اجتناب از پروژههای بلندمدت با ریسک بالا
پروژههایی که اثرگذاریشان در بلندمدت مشخص میشود، معمولاً همراه با عدم قطعیت هستند. بسیاری از مشاورها ترجیح میدهند سراغ پروژههای کوتاهمدت و با نتیجهی فوری بروند.
عبور از ناحیه امن: پذیرش پروژههایی که نیاز به صبر، طراحی گامبهگام و بازنگری مداوم دارند. چون در همین پروژههاست که اثر واقعی خلق میشود.
۱۰. نپرداختن به برندسازی شخصی و تولید محتوا
خیلی از مشاوران نمیخواهند در فضای عمومی دیده شوند. تولید محتوا برایشان وقتگیر، ناآشنا یا پرریسک بهنظر میرسد. اما در دنیای امروز، دیده شدن بخشی از اعتبار حرفهای است.
عبور از ناحیه امن: تولید محتوای ارزشمند، انتشار تجربهها، نوشتن، سخنرانی، و تبدیل شدن به یک thought leader در حوزهی کاریات.
۱۱. پرهیز از برخورد با چالشهای اخلاقی یا حرفهای
گاهی مشتریان رفتارهای غیرحرفهای دارند: اطلاعات اشتباه میدهند، کارکنان را نادیده میگیرند یا تصمیمات غیراخلاقی میگیرند. مشاور ممکن است ترجیح دهد سکوت کند و فقط روی کار خودش تمرکز کند.
عبور از ناحیه امن: ایستادن محترمانه روی اصول حرفهای. مثلاً گفتن: «این موضوع با ارزشهای حرفهای من سازگار نیست، پیشنهاد میکنم روش دیگری بررسی کنیم.»
۱۲. مشاوره بدون خلق منابع جانبی و ابزارهای رشد
مشاورانی که فقط در قالب جلسه فعالیت میکنند، اثربخشیشان محدود میشود. در حالیکه تولید منابع جانبی مثل چکلیست، ابزار تصمیمگیری، فایل آموزشی یا تمرین برای تیم مشتری، اثرگذاری را چند برابر میکند.
عبور از ناحیه امن: ایجاد اکوسیستم رشد برای مشتری: از جلسه تا ابزار، از محتوا تا تمرین عملی.
جمعبندی: مشاور حرفهای در حال خروج مداوم از ناحیه امن است
اگر بخواهیم فقط در چارچوبهای آشنا، پروژههای آسان و تعاملات سطحی بمانیم، ممکن است مشاوری منظم اما بیاثر باشیم. اما اگر جسارت داشته باشیم تا با نارضایتی روبهرو شویم، وارد هرجومرج شویم، با انسانها درگیر شویم، و خودمان را زیر سؤال ببریم، آنگاه تبدیل میشویم به مشاوری که رشد میدهد، اثر میگذارد و یاد میگیرد.
هر ناحیه امن، یک مرز نامرئی برای ظرفیتهای ماست. از آن عبور کن. آنسوی آن، مشاوری ایستاده که هنوز کامل نشده، اما هر روز کاملتر میشود.
پیشنهاد: یک بار بنشین و از خودت بپرس: «من در کدامیک از این ۱۲ ناحیه امن گیر افتادهام؟ و اولین قدم من برای بیرون آمدن چیست؟»
آن پاسخ، ممکن است نقطهی پرش تو باشد.